اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۲

حسابی خسته شده بودم...سوهو منو محکم گرفته بود و به دیوار چسبونده بود.
چاقوش رو زیر گردنم گذاشته بود. من داشتم ناامید میشدم که یهو سوهو خطاب به اون چند نفری که با خودش آورده بود گفت: برید داخل خونه رو بگردید!!

یهو با شنیدن این حرف...با یاداوری ا. ت آتیشی شدم و با لگد زدم وسط پای سوهو. تا خودشو یکم عقب کشید سریع هولش دادم انداختمش زمین. سریع دوییدم و وارد خونه شدم. نباید بزارم بلایی سر ا. ت بیارن. سوهو سریع اومد داخل و داد زد: از مافیا بودن فقط فرارشو بلدی!؟

سوهو میدونست ا. ت توی خونه ست به خاطر همین بلند داد زد: تهیونگ تو یه مافیایه عوضی و خلافکاری!

پوزخند زدم...خیالم راحته چون دیوار ها عایق صداست! ا. ت هم داخل اتاقشه!

یهو دو نفر رفتن سمت در اتاق ا. ت و گفتن: انگار کسی اینجاستـ...

سریع دوییدم سمتشون و هولشون دادم...نمیتونم جلوی این همه نفر رو تنهایی بگیرم... ا. ت باید باخبر بشه و فرار کنه...

# ا . ت
داشتم با گوشیم ور میرفتم که یهو صدای شکستن در اومددد!!!!

جیغ زدم: تهیونگگگگ!!!

یهو تهیونگ رو دیدم که به سرعت به سمتم میدویید. رنگش عین گچ سفید شده بود و زخمی بود...با نگرانی دوباره گفتم: تهیونگ!؟

صدای شلیک گلوله اومد...به سمت من!!! یهو تهیونگ خودشو انداخت جلوم و گلوله خورد توی قلبش...تهیونگ بی جون افتاد توی بغلم!!

تهیونگ رو بغل کردم...نمیتونستم باور کنم...اینجا چ خبرههه!!!؟؟؟ دستم رو کشیدم جای گلوله...دستم به خون تهیونگ آغشته شد...با گریه گفتم: تهیونگ؟...تهیونگمم؟؟؟ بلند شو لطفا😭💔


(پارت بعدی حذف شد به خاطر همین بعد از چند پارت از متنش به صورت اسکرین شات گذاشتم )
دیدگاه ها (۸)

صد و پنجاه تایی شدنمون مبارکککک😍😍😍🥹🥹🥹🥹🥹♥❤❤❤مرسی از همتوننننن...

اسلاید اول و سوم برای پس زمینه خوبه، از بقیه ی شخصیت ها هم د...

ادیت جدیدمهه و اصکی رفتم از اون ادیته که فرستادم برای تولد ر...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۱

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

دو رقیب عشقیپارت ۱از زبان ا/ت:زنگ خورد، کتاب هام رو جمع کردم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط